من نمیتوانم بپذیرمش. نمیتوانم بپذیرم که دستانم خواب میروند. باید بازی کنم. میخندم. شوت میکنم. گل میزنم. سرم مورمور میشود. باید بترسم؟ باید دچار شده باشم؟ تلفن آزمایشگاه بوق خورد و کسی جواب نداد. باید زنده بمانم. میترسم. میترسم. موجود غریبی توی بدنم به سر و گردن و کمرم ضربه میزند. میخواهم بخوابم و شب قبل از دهم دی بیدار شوم. آیا به اندازه کافی زندگی کرده ام؟ آیا جان کافی برای بهبودی دارم؟ آیا اینها همه از کرونا نشات گرفته است؟ آیا این درد واقعا
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت